Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . توافق
[اسم]
congruity
/kənˈgruəti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توافق
موافقت، تجانس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یکدستی
مترادف و متضاد
agreement
consent
1.Bill and Veronica achieved a congruity of opinion.
1. "بیل" و "ورونیکا" به توافق نظر رسیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
congruent
congruence
congridae
congresswoman
congressman
congruous
congruousness
conic
conic morel
conic projection
کلمات نزدیک
congruent
congruence
congressman
congressional
congress
congruous
conic
conical
conifer
coniferous
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان