خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برج مراقبت
[اسم]
control tower
/kənˈtroʊl taʊər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برج مراقبت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برج مراقبت
1.He finished the pre-flight checks with the control tower at Reagan National Airport.
1. او کنترل های قبل از پرواز را با برج مراقبت فرودگاه ملی "ریگان" به پایان رساند.
تصاویر
کلمات نزدیک
control the purse strings
control room
control key
control freak
control
controllable
controlled
controller
controls
controversial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان