خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از پس (چیزی یا کسی) برآمدن
[فعل]
to cope
/koʊp/
فعل ناگذر
[گذشته: coped]
[گذشته: coped]
[گذشته کامل: coped]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از پس (چیزی یا کسی) برآمدن
تحمل کردن، ساختن (با وضع و ...)
مترادف و متضاد
endure
handle
manage
1.Desert plants are adapted to cope with extreme heat.
1. گیاهان بیابانی خودشان را وفق دادهاند تا گرمای شدید را تحمل کنند.
2.He wasn't able to cope with the stresses and strains of the job.
2. او نتوانست از پس استرس و فشارهای شغل بر آید.
تصاویر
کلمات نزدیک
copal
cop-out
cop out
cop
cootie
copier
copilot
copious
copiously
copper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان