خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کرست
[اسم]
corset
/ˈkɔːrsɪt/
قابل شمارش
1
کرست
گن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شکمبند
کرست
تصاویر
کلمات نزدیک
corselet
corse
corruptly
corruption
corrupt
cortex
cortisone
cortège
corundum
coruscate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان