خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تختخواب بچه
2 . تخت تاشو
[اسم]
cot
/kɑːt/
قابل شمارش
1
تختخواب بچه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تختخواب بچه
مترادف و متضاد
crib
2
تخت تاشو
تختخواب مسافرتی
1.At the camp, the boys’ cabin was lined with cots.
1. در اردوگاه، کابین پسرها یک ردیف تخت تاشو داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
cosy
costumer
costume jewelry
costume drama
costume design
cot death
cotangent
coterie
coterminous
cotoneaster
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان