خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضدتولیدی
[صفت]
counter-productive
/ˌkaʊntərprəˈdʌktɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more counter-productive]
[حالت عالی: most counter-productive]
1
ضدتولیدی
زیانبخش
1.counterproductive policies
1. سیاستهای ضدتولیدی
2.Increases in taxation would be counterproductive.
2. افزایش در مالیات زیانبخش خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
counter-offer
counter-insurgency
counter-clockwise
counter-attack
counter someone's criticism
counter-revolutionary
counter-tenor
counteract
counterbalance
counterclaim
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان