خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . همتا (شغل)
[اسم]
counterpart
/ˈkaʊntərpɑːrt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
همتا (شغل)
همکار
1.I had a meeting with my counterpart in our other branch.
1. من با همتای خود در شعبه دیگرمان جلسهای داشتم.
تصاویر
کلمات نزدیک
counteroffensive
countermand
counterintelligence
counterfoil
counterfeit bill
counterpoint
counterpoise
counterproductive
countersign
counterterrorism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان