خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گاوچران
[اسم]
cowboy
/ˈkaʊˌbɔɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گاوچران
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گاوچران
1.I love cowboys hat.
1. کلاه گاوچران ها را دوست دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
cowbird
cowbell
cowardy
cowardly
cowardice
cowboy hat
cowcatcher
cowed
cower
cowgirl
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان