خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درنا (پرندهشناسی)
2 . جرثقیل
[اسم]
crane
/kreɪn/
قابل شمارش
1
درنا (پرندهشناسی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
درنا
کلنگ
1.Cranes mostly live in China.
1. درناها اغلب در چین زندگی میکنند.
2
جرثقیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جرثقیل
1.The cargo was put aboard by crane.
1. آن محموله توسط جرثقیل بار زده شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
cranberry sauce
cranberry
crampons
cramped bedroom
cramped
crane fly
cranesbill
cranial
craniology
cranium
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان