خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چهار زانو (روش نشستن)
[صفت]
cross-legged
/krɔs-ˈlɛgəd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چهار زانو (روش نشستن)
پا روی پا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چهارزانو
1.John sat cross-legged on the floor.
1. "جان" چهار زانو روی زمین نشست.
تصاویر
کلمات نزدیک
cross-hatching
cross-hatch
cross-fertilization
cross-eyed
cross-examine
cross-pollination
cross-question
cross-refer
cross-reference
cross-section
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان