[فعل]

to cross-examine

/ˌkrɔːs ɪɡˈzæmɪn/
فعل گذرا
[گذشته: cross-examined] [گذشته: cross-examined] [گذشته کامل: cross-examined]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 استنطاق کردن از شهود در دادگاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: استنطاق کردن
  • 1.The witness was cross-examined for over two hours.
    1. از شاهد بالغ بر دو ساعت استنطاق شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان