Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اسکی صحرانوردی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cross-country skiing
/krɔs-ˈkʌntri ˈskiɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اسکی صحرانوردی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسکی صحرانوردی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cross trainer
cross to bear
cross the line
cross that bridge when come to it
cross peen hammer
cross-eyed
cross-pollinate
crosscut handsaw
crosscut saw
crossing
کلمات نزدیک
cross-country running
cross-country
cross-breed
cross-border
cross street
cross-cultural
cross-current
cross-examination
cross-examine
cross-eyed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان