[صفت]

cross-country

/krɔs-ˈkʌntri/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بیابانی سراسری، صحرایی، از راه فرعی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بیابانی
  • 1.a cross-country tour
    1. یک گردش سراسری
  • 2.cross-country walking
    2. پیاده‌روی بیابانی
[اسم]

cross-country

/krɔs-ˈkʌntri/
غیرقابل شمارش

2 دو سراسری

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان