خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آشپزی
2 . خوراک
[اسم]
cuisine
/kwɪˈzin/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آشپزی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشپزی
مترادف و متضاد
cookery
cooking
French cuisine
آشپزی فرانسوی
2
خوراک
غذا
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cufflink
cuff
cuddle
cucurbita maxima
cucumber soup
cuke
cul-de-sac
culex pipiens
culinary
culinary art
کلمات نزدیک
cuirass
cuffs
cuff-links
cuff
cue card
cul-de-sac
culinary
cull
culm
culminate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان