Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سردست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cuff
/kʌf/
قابل شمارش
1
سردست
سرآستین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرآستین
سردست
a collar and cuffs of white lace
یقه و سرآستینهای توری سفید
تصاویر
کلمات نزدیک
cue card
cue ball
cue
cudgel one's brains
cudgel
cuff-links
cuffs
cuirass
cuisine
cul-de-sac
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان