[اسم]

cue

/kjuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 علامت ایما، اشاره

معادل ها در دیکشنری فارسی: ایما
مترادف و متضاد signal
  • 1.She stood in the wings and waited for her cue to go on.
    1. او در گوشه‌های صحنه می‌ایستاد و منتظر علامتش بود تا بازی‌اش را ادامه دهد [تا روی صحنه برود].

2 چوب بیلیارد

مترادف و متضاد cue stick
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان