Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . علامت
2 . چوب بیلیارد
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cue
/kjuː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
علامت
ایما، اشاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ایما
مترادف و متضاد
signal
1.She stood in the wings and waited for her cue to go on.
1. او در گوشههای صحنه میایستاد و منتظر علامتش بود تا بازیاش را ادامه دهد [تا روی صحنه برود].
2
چوب بیلیارد
مترادف و متضاد
cue stick
تصاویر
کلمات نزدیک
cudgel one's brains
cudgel
cuddly
cuddle up
cuddle
cue ball
cue card
cuff
cuff-links
cuffs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان