خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرخه
2 . دوچرخه
3 . دوچرخهسواری کردن
[اسم]
cycle
/ˈsaɪkl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چرخه
دوره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرخه
دور
دوره
زنجیره
سیکل
1.They could not break the cycle of food shortage, price increase and misery.
1. آنها نمیتوانستند چرخه کمبود غذا، افزایش قیمت و بدبختی را بشکنند.
the cycle of the seasons
چرخه فصول
the evermore cycle of life
چرخه جاودانه زندگی
the life cycle of a frog
چرخه زندگی یک قورباغه
2
دوچرخه
موتور
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوچرخه
a cycle path
مسیر دوچرخه
[فعل]
to cycle
/ˈsaɪkl/
فعل ناگذر
[گذشته: cycled]
[گذشته: cycled]
[گذشته کامل: cycled]
صرف فعل
3
دوچرخهسواری کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوچرخهسواری کردن
1.I usually walk or cycle to work.
1. من معمولا پیاده یا با دوچرخهسواری (کردن) به سر کار می روم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cybernaut
cybercafe
cyber grape
cyan
cuttlefish
cycle lane
cyclic
cyclical
cyclically
cycling
کلمات نزدیک
cyclamen
cyberspace
cybersex
cyberpunk
cybernetics
cycle lane
cycle path
cycle rickshaw
cyclic
cyclical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان