خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تجزیه
[اسم]
decomposition
/ˌdikəmpoʊˈzɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تجزیه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تجزیه
1.the decomposition of organic waste
1. تجزیه پسماند های ارگانیک
تصاویر
کلمات نزدیک
decomposer
decomposed
decompose
decommission
decolonization
decompress
decompression
decompressor
decongestant
deconsecrate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان