خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم شدن
2 . کم کردن
3 . کاهش
[فعل]
to decrease
/dɪˈkriːs/
فعل ناگذر
[گذشته: decreased]
[گذشته: decreased]
[گذشته کامل: decreased]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کم شدن
کاهش یافتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارزان شدن
افول کردن
تنزل کردن
کاهش دادن
کاهش یافتن
کم شدن
مترادف و متضاد
cut down
lessen
reduce
increase
1.As he kept spending money, the amount he had saved decreased.
1. چون او به خرج کردن پولهایش ادامه میداد، مبلغی که ذخیره کرده بود کاهش مییافت.
to decrease by/to (an amount)
تا (مقداری) کاهش یافتن
The price of wheat has decreased by 5%.
قیمت گندم تا 5% کاهش یافتهاست.
to decrease from something to something
از چیزی به چیزی کاهش یافتن
The number of new students decreased from 210 to 160 this year.
تعداد دانشآموزان جدید امسال از 210 به 160 نفر کاهش یافتهاست.
to decrease in something
از تعداد چیزی کم شدن
This species of bird is decreasing in numbers every year.
این گونه پرنده هر ساله از تعدادش کم میشود.
2
کم کردن
کاهش دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقلیل دادن
کاستن
کم کردن
مترادف و متضاد
diminish
lessen
reduce
increase
to decrease something
چیزی را کاهش دادن
The landlord promised to decrease our rent.
صاحبخانه قول داد که اجاره ما را کاهش دهد.
[اسم]
decrease
/ˈdiːkriːs/
قابل شمارش
3
کاهش
تنزل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افول
تقلیل
کاستی
کاهش
مترادف و متضاد
drop
lowering
reduction
increase
a decrease in something
کاهش در چیزی
There has been some decrease in military spending this year.
امسال در بودجه نظامی میزانی کاهش وجود داشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
decorative bowl
decoration
decorate
decor
decompress
decreased
decrement
dedicated
deduct
deduction
کلمات نزدیک
decoy
decorum
decorous
decorator
decorative
decreased
decree
decree absolute
decrement
decrepit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان