خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پناهنده
[اسم]
defector
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پناهنده
فراری
تصاویر
کلمات نزدیک
defective
defection
defect
defecation
defecate
defence
defence mechanism
defence union
defend
defend one's decision
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان