Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نقص
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
defect
/ˈdifɛkt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقص
عیب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اشکال
خلل
نقیصه
نقص
علت
عیب
مترادف و متضاد
deficiency
fault
flaw
1.A mechanical defect caused the plane to crash.
1. نقص مکانیکی باعث شد هواپیما سقوط کند.
2.genetic defects
2. نواقص ژنتیکی
تصاویر
کلمات نزدیک
defecation
defecate
defeatism
defeated
defeat
defection
defective
defector
defence
defence mechanism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان