[فعل]

to defeat

/dəˈfiːt/
فعل گذرا
[گذشته: defeated] [گذشته: defeated] [گذشته کامل: defeated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شکست دادن

مترادف و متضاد beat conquer win against lose to
  • 1.The army defeated the rebels.
    1. ارتش، شورشیان را شکست داد.
  • 2.They can never defeat us.
    2. آنها هرگز نمی‌توانند ما را شکست دهند.
[اسم]

defeat

/dəˈfiːt/
قابل شمارش

2 شکست

معادل ها در دیکشنری فارسی: باخت هزیمت ناکامی شکست
مترادف و متضاد beating downfall failure loss success victory
  • 1.Accept your defeat.
    1. شکستت را بپذیر.
  • 2.to admit defeat
    2. به شکست اعتراف کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان