خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرازیر شدن
2 . سیل
3 . سیلی از (چیزی)
4 . بارش سنگین (باران)
[فعل]
to deluge
/ˈdeljuːdʒ/
فعل گذرا
[گذشته: deluged]
[گذشته: deluged]
[گذشته کامل: deluged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سرازیر شدن
مانند سیل خروشان شدن
مترادف و متضاد
flood
inundate
1.Applicants deluged the office with calls.
1. تماس های متقاضیان شرکت را مانند سیل فرا گرفت.
2.He was deluged with phone calls from friends and colleagues.
2. سیلی از تماس از طرف دوستان و هم دانشگاهی هایش به سمت او سرازیر شد.
[اسم]
deluge
/ˈdeljuːdʒ/
غیرقابل شمارش
2
سیل
سیلاب
مترادف و متضاد
flood
1.When the snow melts, the mountain stream becomes a deluge.
1. وقتی برف آب میشود، رود کوهستان تبدیل به سیل میشود.
3
سیلی از (چیزی)
مقدار بسیار زیادی
a deluge of complaints
سیلی از شکایات
4
بارش سنگین (باران)
a deluge of rain
بارش سنگین باران
تصاویر
کلمات نزدیک
delude
deltoids
deltoid
delta wing
delta
delusion
delusional
delusive
delusory
deluxe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان