خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخریب
[اسم]
demolition
/ˌdɛməˈlɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تخریب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انهدام
تخریب
نابودی
1.the demolition of the building
1. تخریب آن ساختمان
2.The demolition of the factory will make room for more houses.
2. تخریب آن کارخانه، برای ساختن خانه های بیشتر فضا ایجاد می کند [تخریب آن کارخانه فضا را برای ساختن خانه های بیشتر باز می کند].
تصاویر
کلمات نزدیک
demolish
demography
demographics
demographic
democritus
demon
demoniacal
demonic
demonology
demonstrable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان