خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فساد
[اسم]
depravity
/dɪˈprævəti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فساد
هرزگی، انحراف (اخلاقی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افسارگسیختگی
الواطی
هرزگی
مفسده
فساد اخلاقی
گمراهی
مترادف و متضاد
corruption
wickedness
morality
1.a tale of depravity
1. داستان فساد
2.her depravity is beyond imagination.
2. هرزگی او فراتر از تصور است.
تصاویر
کلمات نزدیک
depraved
deprave
depp
depot
depositor
deprecate
depreciate
depreciation
depredate
depredation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان