خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشک شده
[صفت]
desiccated
/ˈdɛsəkeɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more desiccated]
[حالت عالی: most desiccated]
1
خشک شده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خشکانده
مترادف و متضاد
dried up
1.The skin of the desiccated mummy looked like old paper.
1. پوست آن مومیایی خشک شده، شبیه کاغذ قدیمی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
desiccate
deserving
deservedly
deserved
deserve
desiccation
desiderate
desideratum
design
design and technology
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان