Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شبنم
[اسم]
dew
/du/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شبنم
ژاله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ژاله
شبنم
1.In the morning, the grass was wet with dew.
1. هنگام صبح، چمن خیس از شبنم بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
devout
devour
devotion
devotee
devotedly
dewar
dewberry
dewdrop
dewlap
dewy-eyed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان