خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به طور متفاوت
[قید]
differently
/ˈdɪf.rənt.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به طور متفاوت
متفاوت
مترادف و متضاد
similarly
1.Are girls treated differently?
1. آیا با دخترها به طور متفاوتی رفتار میشود؟
2.We want to do things differently.
2. من میخواهم چیزها [کارها] را به طور متفاوتی انجام دهم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
differentiate
differentially
differential
different
difference
differently-abled
difficult
diffidence
diffident
dig
کلمات نزدیک
differentiation
differentiate
differential calculus
differential
different kettle of fish
difficult
difficulty
diffidence
diffident
diffraction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان