1 . به طور متفاوت
[قید]

differently

/ˈdɪf.rənt.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به طور متفاوت متفاوت

مترادف و متضاد similarly
  • 1.Are girls treated differently?
    1. آیا با دخترها به طور متفاوتی رفتار می‌شود؟
  • 2.We want to do things differently.
    2. من می‌خواهم چیزها [کارها] را به طور متفاوتی انجام دهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان