Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (از هم) متمایز کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to differentiate
/ˌdɪfəˈrɛnʃiˌeɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: differentiated]
[گذشته: differentiated]
[گذشته کامل: differentiated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(از هم) متمایز کردن
(از هم) تشخیص دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرق گذاشتن
مترادف و متضاد
distinguish
1.It’s hard to differentiate between the male and the female of the species.
1. تشخیص دادن مذکر و مونث این گونه کار دشواری است.
تصاویر
کلمات نزدیک
differential calculus
differential
different kettle of fish
different
differences
differentiation
differently
difficult
difficulty
diffidence
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان