خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخروبه
[صفت]
dilapidated
/dɪˈlæpɪdeɪtɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more dilapidated]
[حالت عالی: most dilapidated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مخروبه
کلنگی، ویران
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اوراق
درب و داغون
لکنته
قراضه
1.The old house was in a somewhat dilapidated condition.
1. خانه قدیمی در شرایطی نسبتا کلنگی قرار داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
dilapidate
digs
digression
digress
digraph
dilapidation
dilatation
dilate
dilation
dilatory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان