[صفت]

dilatory

/ˈdɪləˌtɔri/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تاخیر‌آمیز تاخیر جویانه، اهل طفره و تاخیر

مترادف و متضاد delaying
  • 1.The general’s dilatory strategy enabled the enemy to regroup.
    1. استراتژی تاخیر آمیز ژنرال، به دشمن اجازه تجدید قوا داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان