1 . شام خوردن
[فعل]

to dine

/daɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: dined] [گذشته: dined] [گذشته کامل: dined]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شام خوردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: شام خوردن
formal
  • 1.We dined with my parents at a restaurant in town.
    1. ما با پدر و مادرم در رستورانی در شهر شام خوردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان