1 . جهت 2 . کارگردانی 3 . مدیریت
[اسم]

direction

/dəˈrɛkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جهت سمت

مترادف و متضاد orientation route way
in the direction of
به سمت چیزی
  • Tom went off in the direction of home.
    "تام" به سمت خانه حرکت کرد.
in somebody's direction
به سمت کسی
  • She glanced in his direction.
    او به سمتش نگاه کرد.
the opposite direction
جهت مخالف
  • They went away in opposite directions.
    آنها به جهت مخالف رفتند.
to change direction
تغییر مسیر دادن
  • Has the wind changed direction?
    آیا باد تغییر مسیر داده است؟

2 کارگردانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: کارگردانی
  • 1.There is some clever direction and the film is very well shot.
    1. کارگردانی زیرکانه است و فیلم، بسیار خوب فیلم‌برداری شده‌است.

3 مدیریت رهبری

under somebody's direction
تحت مدیریت کسی
  • Under his direction, the company has doubled its profits.
    تحت مدیریت او، شرکت سودش را دو برابر کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان