خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدنامی
[اسم]
disrepute
/ˌdɪsrɪˈpjut/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدنامی
رسوایی، بیآبرویی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدنامی
مترادف و متضاد
disgrace
dishonor
1.The police officer fell into disrepute.
1. آن افسر پلیس به رسوایی افتاد.
تصاویر
کلمات نزدیک
disreputable
disrepair
disregard
disquisition
disquieting
disrespect
disrespectful
disrespectfully
disrobe
disrupt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان