خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیرجهزنان حمله بردن (پرندگان)
2 . بمب افکندن (هواپیمای بمبافکن)
[فعل]
to dive-bomb
/ˈdaɪv bɑːm/
فعل گذرا
[گذشته: dive-bombed]
[گذشته: dive-bombed]
[گذشته کامل: dive-bombed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شیرجهزنان حمله بردن (پرندگان)
با سرعت (و بال بسته) به سمت پایین پرواز کردن
1.The crow folded its wings and dive-bombed the vulture.
1. کلاغ بالهایش را جمع کرد و شیرجهزنان به سمت کرکس حمله کرد.
2
بمب افکندن (هواپیمای بمبافکن)
1.Planes were dive-bombing the area.
1. هواپیماها داشتند منطقه را بمباران میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
dive
divaricate
divan
divagate
diva
diver
diverge
divergence
divergent
divers
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان