خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بستن (دکمه و زیپ لباس)
2 . مرمت کردن
[فعل]
to do up
/du ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: did up]
[گذشته: did up]
[گذشته کامل: done up]
صرف فعل
1
بستن (دکمه و زیپ لباس)
1.Help me do up this zipper.
1. کمکم کن این زیپ را ببندم [بالا بکشم].
2.I can't do up my shirt. The button is missing.
2. نمیتوانم (دکمه) پیراهنم را ببندم. دکمه(اش) گم شدهاست.
3.You hold it in place while I do up the nut.
3. در حالی که من گره را میبندم، تو آن را (محکم) در جایش نگهدار.
2
مرمت کردن
نونوار کردن
1.He makes money by buying old houses and doing them up.
1. او با خریدن خانههای قدیمی و نونوار کردن آنها پول در میآورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
do trains usually leave on time?
do the weeding
do the washing-up
do the talking
do the shopping
do voluntary work
do volunteer work
do we have enough dessert spoons?
do we have enough teaspoons?
do with
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان