Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پایان یافته
[صفت]
done
/dʌn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more done]
[حالت عالی: most done]
1
پایان یافته
انجام شده
1.her hunting days were done.
1. دوران شکار کردن او پایان یافته بود.
2.those days are done.
2. آن روز ها پایان یافته اند.
تصاویر
کلمات نزدیک
donation
donate money
donate blood
donate
donald
doner kebab
dong
dongle
donjon
donkey
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان