خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شک داشتن
2 . باور نکردن (حرف)
3 . شک
[فعل]
to doubt
/daʊt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: doubted]
[گذشته: doubted]
[گذشته کامل: doubted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شک داشتن
تردید داشتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تردید داشتن
شک کردن
مترادف و متضاد
disbelieve
distrust
suspect
trust
to doubt something
به چیزی شک داشتن
There seems no reason to doubt her story.
به نظر میرسد هیچ دلیلی وجود ندارد که به داستان او شک کنیم.
to doubt that…
شک داشتن به اینکه ...
1. Scientists doubt that a total cure for cancer will be found soon.
1. دانشمندان شک دارند که درمانی کامل برای سرطان به زودی پیدا شود.
2. We don't doubt that the tradition of marriage will continue.
2. ما شک نداریم که سنت ازدواج ادامه پیدا خواهد کرد.
to doubt whether/if...
شک داشتن به اینکه آیا/اگر و...
I doubt whether the new car will be any better.
شک دارم که آیا آن ماشین جدید بهتر باشد (یا نه).
2
باور نکردن (حرف)
مترادف و متضاد
have reservations about
question
be confident
believe
to doubt somebody/something
حرف کسی/چیزی را باور کردن
Do you have any reason to doubt her?
آیا دلیلی برای باور نکردن حرفهای او داری؟
[اسم]
doubt
/daʊt/
قابل شمارش
3
شک
شبهه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تردید
شایبه
شبهه
ناباوری
شک
مترادف و متضاد
indecision
lack of certainty
uncertainty
unsureness
certainty
confidence
conviction
doubt about something
شک و شبهه درباره چیزی
There is some doubt about the best way to do it.
شک و شبههای درباره بهترین روش انجام آن کار وجود دارد.
doubt that…
شک داشتن که...
I have no doubt (that) I made the right decision.
شک ندارم که تصمیم درست را گرفتم.
to be in doubt
شک داشتن
If you are in any doubt as to whether you should be doing these exercises, consult your doctor.
اگر شکی دارید که باید این ورزشها را انجام دهید یا نه، با دکتر خود مشورت کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
doubly
doublet
doubles
doublebass
double-think
doubtful
doubting thomas
doubtless
doubtlessly
doubts arise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان