Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نامعلوم
[صفت]
doubtful
/ˈdɑʊt.fəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more doubtful]
[حالت عالی: most doubtful]
1
نامعلوم
ناممکن، مردد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناباور
مترادف و متضاد
dubious
1.It is doubtful whether he'll be able to come.
1. نامعلوم است که او قادر به آمدن باشد.
2.It was doubtful that the money would be found again.
2. ناممکن بود که آن پول دوباره پیدا شود.
3.The teacher is doubtful about having parents working as classroom assistants.
3. معلم در به کارگیری والدین بهعنوان دستیار کلاس، مردد است.
تصاویر
کلمات نزدیک
doubt
doubly
doublet
doubles
doublebass
doubting thomas
doubtless
doubtlessly
doubts arise
douceur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان