1 . دوبله کردن 2 . داب
[فعل]

to dub

/dʌb/
فعل گذرا
[گذشته: dubbed] [گذشته: dubbed] [گذشته کامل: dubbed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوبله کردن صداگذاری کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: دوبله کردن
  • 1.I'd rather watch a movie with subtitles than one dubbed into English.
    1. من ترجیح می‌دهم فیلمی با زیرنویس ببینم تا فیلمی دوبله شده به انگلیسی.
  • 2.We watched an American movie dubbed into Italian.
    2. ما یک فیلم آمریکایی دوبله شده به ایتالیایی را تماشا کردیم.
[اسم]

dub

/dʌb/
غیرقابل شمارش

2 داب نوعی موسیقی از شاخه های رگی

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان