Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مدفوع حیوانات
[اسم]
dung
/dʌŋ/
غیرقابل شمارش
1
مدفوع حیوانات
پهن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پشکل
پهن
فضله
مترادف و متضاد
manure
1.There was cow dung all over the field.
1. در سرتاسر مزرعه پهن گاو وجود داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
dune
dunch
dunce's cap
dunce
duncan
dungarees
dungeon
dunk
dunlin
dunn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان