Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . دیواره ماگمایی (زمینشناسی)
2 . سد
3 . جوی آب
4 . لزبین
[اسم]
dyke
/daɪk/
قابل شمارش
1
دیواره ماگمایی (زمینشناسی)
2
سد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سد
سیلبند
مترادف و متضاد
dam
1.A weak dyke bursts easily before a flood.
1. یک سد ضعیف به راحتی دربرابر سیل میشکند.
2.During the 1997 floods the sea broke through the dyke.
2. در زمان سیلهای 1997، دریا سد را شکست و رد شد.
3
جوی آب
مترادف و متضاد
ditch
1.The first dykes were cut in the Middle Ages.
1. اولین جویهای آب در زمان قرون وسطی حفر شدند.
2.Wind pumps were built at intervals on the dykes.
2. پمپهای باد با فاصله در جویهای آب ساخته شدند.
4
لزبین
زن همجنسگرا
1.I am definitely not missing the Dyke March
1. من قطعا راهپیمایی زنان همجنسگرا را از دست نمیدهم.
2.That woman is a dyke.
2. آن زن یک لزبین است.
تصاویر
کلمات نزدیک
dying
dyestuff
dyer
dyed-in-the-wool
dyed hair
dylan
dynamic
dynamically
dynamics
dynamism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان