خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درآمد
[اسم]
earnings
/ˈɜrn.ɪŋz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درآمد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دخل
عایدات
کارکرد
مترادف و متضاد
income
1.Average earnings for skilled workers are rising.
1. میانگین درآمد کارگران ماهر رو به افزایش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
earnestness
earnestly
earnest
earner
earn money
earphones
earpiece
earplug
earring
earset
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان