1 . بی‌خیال
[صفت]

easy-going

/ˌIː.ziːˈgoʊ.ɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more easy-going] [حالت عالی: most easy-going]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌خیال آسوده، راحت و ملایم، خوش‌خو

مترادف و متضاد amiable carefree laid-back mild relaxed intolerant tense
  • 1.I wish I had such easy-going parents!
    1. ای کاش من چنین والدین بی‌خیالی داشتم!
  • 2.My brother is easy-going, but I'm the excitable type.
    2. برادر من بی‌خیال است، اما من از نوع (افراد) هیجانی هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان