خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به غلط کردن افتادن
[عبارت]
eat dirt
/it dɜrt/
1
به غلط کردن افتادن
شکر خوردن
1.We made him eat dirt after he accused us of lying about the salary cut.
1. ما کاری کردیم که او به غلط کردن بیفتند بعد از اینکه او ما را متهم به دروغ گفتن درباره کاهش حقوق کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
eat crow
eat breakfast
eat away
eat a balanced diet
eat
eat high on the hog
eat humble pie
eat in moderation
eat like a bird
eat like a horse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان