خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مبارزه انتخاباتی
[اسم]
election campaign
/ɪlˈɛkʃən kæmpˈeɪn/
قابل شمارش
1
مبارزه انتخاباتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مبارزه انتخاباتی
تصاویر
کلمات نزدیک
election
elected
elect
eleanor
eldritch
election headquarters
electioneering
elective
elector
electoral
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان