خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیگر
[قید]
else
/els/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دیگر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دیگر
1.I don't like it here. Let's go somewhere else.
1. من اینجا را دوست ندارم. بیا به جای دیگری برویم.
2.If it doesn't work, try something else.
2. اگر این کار نکرد، یک چیز دیگر را امتحان کن.
3.It's not my bag. It must be someone else's.
3. این کیف من نیست. بایست مال کس دیگری باشد.
4.The book definitely isn't here. Where else should I look?
4. کتاب مطمئنا اینجا نیست. کجا دیگر ممکن است گذاشته باشم؟
5.What else did he say?
5. دیگر چه گفت؟
6.Would you like anything else to eat?
6. چیز دیگری برای خوردن میل دارید؟
تصاویر
کلمات نزدیک
eloquently
eloquent
eloquence
elopement
elope
elsewhere
elsie
elt
elucidate
elucidation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان