1 . تاکید
[اسم]

emphasis

/ˈem.fə.sɪs/
قابل شمارش
[جمع: emphases]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تاکید

معادل ها در دیکشنری فارسی: تاکید
  • 1.emphasis on curing diseases
    1. تاکید بر معالجه بیماری‌ها
  • 2.put great emphasis on family
    2. تاکید زیاد کردن بر خانواده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان