خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاکید
[اسم]
emphasis
/ˈem.fə.sɪs/
قابل شمارش
[جمع: emphases]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تاکید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تاکید
1.emphasis on curing diseases
1. تاکید بر معالجه بیماریها
2.put great emphasis on family
2. تاکید زیاد کردن بر خانواده
تصاویر
کلمات نزدیک
emperor penguin
emperor
empathy
empathize
emotive
emphasise
emphasize
emphatic
emphatically
emphysema
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان