Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پاکت (نامه)
[اسم]
envelope
/ˈen.vəˌloʊp/
قابل شمارش
1
پاکت (نامه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاکت
مترادف و متضاد
covering
wrapper
1.She ripped open the envelope.
1. او پاکت نامه را پاره کرد (و باز کرد).
تصاویر
کلمات نزدیک
envelop
enunciation
enunciate
enumerate
entwine
enviable
envious
environment
environment-friendly
environmental
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان