[فعل]

to enunciate

/ɪˈnʌnsieɪt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: enunciated] [گذشته: enunciated] [گذشته کامل: enunciated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شمرده گفتن ادا کردن، تلفظ کردن، واضح صحبت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اَدا کردن
مترادف و متضاد proclaim utter
  • 1.She enunciated each word slowly and carefully.
    1. او تک‌تک واژه‌ها را به‌آرامی و بادقت شمرده بیان کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان